بیـــ قــافـیــه هـای بـا مخــاطـبــ مـن

با دیدنت زبان دلم بند آمدست شاعر شدم که لال نمیرم فقط همین

ما بخار شیشه ایم ...

 

ما بخار شیشه ایم ، نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی

 

[ 20 / 7 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]

ما دو خطِ موازی ایم...

ما دو خطِ موازی ایم... آری!
می شود که "به هم رسیده" شویم
یکی از ما اگر خمیده شویم !

[ 20 / 7 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]

مــادر بـزرگ خیـال مـی کـرد ...

مــادر بـزرگ خیـال مـی کـرد
هـر چـه بیشـتـر
بـرایـش قـرص بـنـویـسـند
بـیـشـتـر
زنــده می مـانـد !!
مــثـلِ مــن!
که
خـیـال مـی کـردم
هـر چـه بـیـشـتـر
بـرایـت شـعـر بـگـویـم...!!!

[ 20 / 7 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]

مادر کودکش را شیر میدهد ...

 


مادر کودکش را شیر میدهد
و کودک از نور چشم مادر خواندن و نوشتن می آموزد

وقتی کمی بزرگتر شد کیف مادر را خالی میکند
تا بسته سیگاری بخرد
بر استخوانهای لاغر و کم خون مادر راه میرود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود

وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد و میگوید:
عقل زن کامل نیست

 

[ 20 / 7 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]

تمــام شعــرهــای عــاشقــانــه ...

تمــام شعــرهــای عــاشقــانــه جهــان
شبیــه تــوانــد!
تــو امــا،
پشــت استعــاره ای ایستــاده ای
کــه بــه ذهــن هیــچ شــاعــری
نخــواهــد رسیــد . . .

[ 20 / 7 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]